اضطرار چیست و مضطر کیست؟ اضطرار حالتی درونی است و زمانی به وجود می آید که انسان هیچ وسیله و پناهگاهی برای حل مشکل خود ندارد و دستش از همه ی راه های طبیعی کوتاه شده است، در این حالت درونش او را به یک وسیله ی معنوی راهنمایی می کند و به وسیله ی آن، امید و نجات پیدا می کند.دل انسان در حالت اضطرار به گونه ای به خداوند متصل می شود که آدمی با تمام وجودش خدا را (با چشم دل) می بیند و صدایش می زند. در روایتی امده است که مردی خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید و گفت : یابن رسو الله! خداوند را به همان گونه ای که هست به من معرفی کن. حضرت فرمودند: آیا تا به حال سوار کشتی شده ای؟ جواب داد: بله. - آیا کشتی تو شکسته است، به گونه ای که نه کشتی دیگری باشد و نه شناگری که تو را نجات دهد؟ - بله. - آیا در آن حال قلبت به چیزی مرتبط نشده که قدرت داشته باشد تا تو را از این مهلکه نجات دهد؟ - بله. حضرت فرمودند: این همان خدایی است که بر نجات و فریادرسی قدرت دارد، در جایی که هیچ نجات دهنده و فریادرسی نیست. این از ویژگی های انسان است که هنگام گرفتاری به یاد خدا می افتد و در همه حال او را صدا می زند؛ اگرچه ممکن است بعد از رفع مشکل ، دوباره خدا را فراموش کند. آری هنگامی که امواج بلاها، سختی ها و حوادث دردناک، انسان را احاط ه کرد و دست او از همه جا کوتاه شد، حجاب هایی که جان او را فراگرفته بود، کنار می رود و با تمام وجود خدا را می بیند (با چشم دل) و با اخلاص فراوان خدا را می خواند، اما پس از رفع گرفتاری ها، دوباره پرده های غفلت سراسر وجود انسان را فرا می گیرد، به همین دلیل، خداوند در بعضی مواقع به مردم سختی هایی می دهد تا به درگاه او روی آورند و تضرع کنند. سوره اعراف؛ آیه۴۹: در هیچ شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم، مگر اینکه اهل آن را به سختی ها و دردها دچار کردیم، شاید تضرع کنند. سوره انعام؛ آیات ۴۲ و۴۳: خداوند در این آیه پس از بیان همان نکته، کسانی را که بر اثر سختی ها تربیت نشده اند، توبیخ کرده و می فرماید: به یقین ما برای امت های پیش از تو«پیامبرانی» را فرستادیم و آن ها را به تنگی معاش و بیماری دچار کردیم، شاید به زاری و خاکساری درآیند.پس چرا وقتی مجازات ما به آن ها رسید تضرع نکردند، ولی«حقیقت اینست که» قلب های آن ها سخت شده و شیطان آنچه را انجام می دادند، بر ایشان زینت داده. بنابراین رنج و سختی از عوامل مهم بازگشت به سوی خداست؛ اما کسی که بر اثر گناه سنگدل بشود، شیطان در درون او راه می یابد و اعمال زشت او را زینت می دهد و راه بازگشت به سوی خدا را بر او می بندد. رابطه ی اضطرار و احابت دعا از آیه ی محل بحث می توان دریافت که برای اجابت دعا، تحقق دو شرط لازم است: ۱- انسان به حد اضطرار و درماندگی برسد « امن یجیب المضطر» ۲- انسان از تمام اسباب مادی ناامید بشود و با تمام وجود، فقط خدا را بخواند « اذا دعاه» در این حالت، انسان ارتباط قوی و محکمی با خدا پیدا کرده و خداوند نیز دعای او را مستجاب و گرفتاری او را برطرف می کند. « و یکشف السوء» اگر مریض است، عافیت خود را به دست می آورد. اگر گرفتارست، رهایی می یابد. اگر فقیر است، بی نیاز می شود. اگر از گناهش پشیمان است، توبه اش پذیرفته می شود. اگر هراسناک است، امنیت بدست می آورد. و بالاخره اگر در جامعه ای ظلم و ستم فراگیر شود و مردمی که به ضعف کشیده شده اند، یار و یاوری نداشته باشند تا آن ها را از این رنج و بلا نجات دهد و تلاش و کوشش آن ها برای تغییر اوضاع اثر نداشته باشد، در این حالت اگر مردم با قطع همه ی واسطه ها، ارتباط کامل با خدا پیدا کنند، آن وعده ی الهی که همان تحقق خلافت در زمین برای مومنان صالح و مستضعفان روی زمین است، محقق خواهد شد. این بخش از آیه که می فرماید: « و یجعلکم خلفاء الارض» بیانگر خواسته ی مهمی است که مردم باید طالب ان باشند و همین جمله قرینه ای است که یکی از مصادیق سوء چیره شدن ظالمان بر مستضعفانی است که، پناهگاهی جز خدا ندارند. بنابراین اگر در این حال مستضعفان، با اخلاص تمام خدا را بخوانند، وعده ی الهی محقق می شود و آن ها وارث زمین می گردند. مصادیق آیه مورد بحث از مصادیق بارز این آیه مردمی هستند که با تحمل همه ی سختی ها و گرفتاری ها، زمینه ی حکومت جهانی حضرت مهدی(علیه السلام) را فراهم می کنند. در روایتی از پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) آمده است که: بعد از من خلفایی می آیند و پس از آن امیرانی می آیند و پس از ان جبارانی می آیند، سپس مردی از خاندان من قیام می کند و زمین را پر از عدل می کند، همانطور که از ظلم پر شده بود. در حالت عادی، مردم وقتی خواهان عدالتند که اجرای آن به نفع خودشان باشد و در جایی که عدالت برای آن ها ضرر داشته باشد، پذیرای آن نیستند، اما زمانی که با تمام وجود طعم ظلم را چشیدند، از دل و جان در همه ی شرایط، عدالت را می پذیرند. فراهم شدن این آمادگی نیز کار آسانی نیست. حضرت مهدی(علیه السلام) نیز در نامه ی خود به محمدبن عثمان، مردم را به دعا برای تعجیل فرج ترغیب کرده و فرموده اند: برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید، چون همین دعا موجب فرج شماست. وجود مبارک آن حضرت نیز از مصادیق مضطرهایی هستند که با مشاهده ی ضعف و خواری مسلمانان و ظلم ستمگران به آن ها، در مقدس ترین مکان روی زمین دست به دعا برمی دارند و تقاضای کشف سوء می کند. امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه می فرمایند: این آیه در مورد قیام کننده ای از آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) است، به خدا سوگند، او همان مضطر است، هنگامی که در مقام ابراهیم (علیه السلام) دو رکعت نماز می خواند و با دست به سوی خدا دعا می کند، پس خداوند به او جواب می دهد و ناراحتی اش را برطرف می کند و او را در زمین خلیفه قرار می دهد. و در روایت دیگری از امام صادق(علیه السلام) نیز چنین آمده است: به خدا سوگند گویا من به سوی قائم می نگرم، در حالی که پشتش را به حجرالاسود زده و خدا را به حق خود می خواند....سپس فرمود: به خدا سوگند مضطر در کتاب خدا در آیه ی « امن یجیب المضطر...» اوست. آری، انتظار فرج وقتی از حالت دعاهایی که فقط بر زبان جاری است، خارج شود وهمه به مرحله ای برسند که واقعا منتظر قیام امام مهدی(علیه السلام) باشند و خود را برای آن روز آماده کنند و با تمام وجود از خداوند درخواست فرج کنند، دعای آنان به اجابت می رسد.