پاراچنار شهری در شمال غربی پاکستان است. این شهر بخشی از ایالت سرحدی شمال غربی (ایالت شمال غربی) و نیز قسمتی از منطقه ی پشتونستان است که در میان رشته کوه های شمال غربی پاکستان واقع و دارای دره های سرسبز، آبشارها، چشمه ها و جنگل هایی با درختان صنوبر و چنار است . جاده ای که این شهر را به افغانستان مرتبط می سازد، پس از گذر از دره پایه وار، از گردنة کُرَّم (در شمال غربی شهر) می گذرد. از این راه تجارت پشم، شال، قره گل و مانند آن صورت می گیرد. عشایر ادی زیی ، دویل زیی ، غندی خیل ، مستوخیل ، حمزه خیل ، منگل، مثبل، درزدران منتوان، وزیی ، حاجی غلزیی ، لیسانی و پاره در شهر و اطراف آن سکونت دارند.
پاراچنار شهری نظامی در حدود بیست کیلومتری مرز افغانستان است و از طریق کوهات به پیشاور و راولپندی مرتبط می شود. این شهر مرکز کُرَّم ایجنسی است و در حدود 180 کیلومتری جنوب غربی پیشاور در َ56 ْ33 عرض شمالی و َ40 ْ70 طول شرقی در ارتفاع 750 1 متر از سطح دریا واقع شده و رود کُرَّم در جنوب آن جریان دارد. وجه تسمیه آن را وجود درختان کهنسال چنار یا سکونت قبیله پارا یا پاره در پیرامون چنار بزرگی در آنجا می دانند. پاراچنار در 1309/1892 جزو هندِ بریتانیا شد.
محصولات عمده پاراچنار گندم و برنج و ذرّت، خشکبار و محصولات باغی مانند زردآلو، شفتالو، گلابی، آلوچه، انگور و شلیل است. سیب آن در سراسر پاکستان، مشهور و به لحاظ رنگ طلایی اش از زمان انگلیسی ها به گلدن دیشز معروف است . اراضی آن برای کشت زعفران مناسب است و چوبش از قدیم برای ابنیه و عمارات به کار می رفته و امروزه مقدار زیادی از آن به دیگر نواحی صادر می شود. پرورش کرم ابریشم نیز در آن رواج دارد . نزدیک به نیمی از جمعیّت شهر شیعه اثناعشری و بقیه سنی اند.
در مرکز شهر، حسینیه بسیار مجللی قرار دارد. علمای بسیاری به این شهر منسوب اند از جمله : سیدپادشاه حسین ، علی سرور سرحدی (قرن چهاردهم) ، غلام قاسم خان کورایی (قرن چهاردهم )، عبدالحسین (متوفی 1365) و محمد عباس (متوفی 1364) که برای تکمیل تحصیلات دینی به ایران و عراق نیز سفر کرد.
تا کنون بارها این منطقه و شیعیان بیدفاع، تنها و بیسلاح ، توسط نواصب جديد و یزیدیان به شهادت رسیدهاند. اين گروه حتی به آمبولانس حامل بیماران و زنان رحم نکرده و در دو نوبت نيز دو عقبمانده ذهني و بیمار روانی را ذبح کردند!! از سوی دیگر محاصره پاراچنار توسط تروریستهای، وهابی وسلفی ماهها است ، ادامه دارد و این در حالی است که معیشت مردم به شدت وخیم است؛ مواد غذایی بسیار گران و مواد دارویی ـ حتی كپسول اکسیژن و ابزارها و داروی بیهوشی ـ در بیمارستان مرکزی وجود ندارد و تعداد پزشکان کم است. اخبار واصله از پاراچنار حاکی است که 3 کودک در "شلوزان" و "احمدزئی" به دلیل نبود دارو جان باختهاند. این درحالی است که خبرهای مربوط به مرگ و میر کودکان از این منطقه محاصره شده به بیرون درز نمی کند و بسیاری از کودکان، زنان و سالخوردگان در سكوت مرگبار رسانهاي و ديپلماتيك، به دلیل سوء تغذیه از دنیا میروند. داروخانه ها از دارو خالی است و صاحبان داروخانههای میگویند که دو ماه قبل بیش از 20 میلیون روپیه [معادل 260 میلیون تومان - حدود 30 هزار دلار] را به حساب دولت واریز کرده اند تا داروهایشان را از شهرهای دیگر با وسائط نقلیه ای مانند بالگرد و غیره به پاراچنار منتقل کنند اما دولت پول را گرفته و دارو تحویل نداده است درحالی که در کشورهای دیگر دولت رأسا کار امدادرسانی به چنین مناطقی را به عهده می گیرد ولی در اینجا در برابر پول نیز کمکی به شیعیان رسانده نمی شود.