امام نهم كه نامش «محمد» و كنیهاش «ابوجعفر» و لقب او «تقى» و «جواد» مىباشد، در دهم ماه رجب 195 ه . ق در شهر مدینه دیده به جهان گشود. مادر او «سبیكه» كه از خاندان «ماریه قبطیه» همسر پیامبر اسلام به شمار مىرود، از نظر فضایل اخلاقى، در درجه والایى قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود، به طورى كه امام رضا علیه السلام از او به عنوان بانویى منزه و پاكدامن و با فضیلت یاد مىكرد. حضرت در مجموع دوران امامت خود، با دو خلیفه عباسى، یعنى مامون (193 - 218) و معتصم (218 - 227) معاصر بوده است . « ابن حجر هیثمى» از علماى اهل سنت مىنویسد: «مامون او را به دامادى انتخاب كرد، زیرا با وجود كمى سن، از نظر علم و آگاهى و حلم بر همه دانشمندان برترى داشت. » شبلنجى عالم دیگر اهل سنت مىگوید: «مامون پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود كمى سن، فضل و علم و كمال عقل خود را نشان داده، عظمت خود را آشكار ساخت .» در این مقال بر آنیم با ارائه یكى از مناظرات آن حضرت، خوشهاى از خرمن علم و فضل و كمال عقل او برگیریم، و فراروى اندیشه خویش قرار دهیم . مناظره امام جواد علیه السلام با یحیى بن اكثم از امام جواد علیه السلام مناظرات متعددى نقل شده است كه به عنوان نمونه به یكى از آنها كه مختصر و مربوط به مسائل اعتقادى است اشاره مىشود، با تذكر این نكته كه امام با حفظ تقیه، این مناظره را انجام داده است . بعد از آن كه مامون ام الفضل را به تزویج حضرت جواد علیه السلام در آورد، یحیى بن اكثم (یكى از علماى اهل سنت) با افراد بسیارى نزد آن حضرت و مامون آمدند. یحیى عرض كرد: اى پسر رسول خدا! نظر شما درباره روایتى كه [در مدارك اهل سنت] نقل شده است كه «خداوند جبرئیل را فرستاد تا از پیامبر صلى الله علیه و آله بخواهد كه از ابابكر سؤال كند: آیا او از خداوند راضى هست یا نه؟ با این كه خداوند از او راضى مىباشد» چیست؟ امام جواد علیه السلام فرمود: من منكر فضیلت ابابكر نیستم، ولى بر ناقل این ستور لازم است كه طبق دستور پیامبر صلى الله علیه و آله عمل كند. پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله در حجة الوداع فرمود: «بعد از من جاعلان حدیث فراوان مىشوند، لذا باید احادیث را بر قرآن و احادیث عرضه كنید؛ هر حدیثى كه موافق قرآن و سنت من باشد به آن عمل كنید و اگر مخالف آن دو بود، بدان عمل نشود.» این خبر موافق با قرآن نیست، زیرا خداوند مىفرماید: «ما انسان را آفریدیم و وسوسههاى نفس او را مىدانیم و ما از رگ قلبش به او نزدیك تریم.» آن گاه چگونه مىشود خداوند از رضایت و غضب ابابكر نسبت به خود بىخبر باشد، تا نیاز به سؤال داشته باشد؟ این عقلا محال است . یحیى گفت: روایت شده كه ابابكر و عمر در زمین مانند جبرئیل و میكائیل در آسمان مىباشند؟ حضرت فرمود: در این حدیث هم باید دقت نمود، چرا كه آن دو فرشته از فرشتگان مقرب بوده، لحظهاى از طاعت خدا جدا نشدند و هرگز خدا را معصیت نكردند، و حال آن كه آن دو مشرك بودند، بعد مسلمان شدند و اكثر عمر خود را در شرك به سر بردند، آن گاه چگونه مىتوانند همسان جبرئیل و میكائیل باشند؟ یحیى گفت: در روایات آمده كه آن دو (ابابكر و عمر)، پیرمردان اهل بهشت مىباشند، در این زمینه چه مىگوئید؟ حضرت فرمود: این هم محال است، چون بهشتىها همه جوانند و در آن جا پیرمردى وجود ندارد. این روایت را بنىامیه در مقابله با آن روایتى كه مىگوید:«حسن و حسین آقاى جوانان بهشتى مىباشند»، ساختند. یحیى گفت: نقل شده كه "عمر" چراغ اهل بهشت است . حضرت فرمود: این هم محال است، چرا كه در بهشت فرشتگان مقرب، پیامبران، آدم و محمد صلى الله علیه و آله حضور دارند. چگونه بهشت با نور آنها روشن نشده كه نیاز به نور عمر باشد؟! یحیى گفت: نقل شده كه پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اگر من مبعوث نمىشدم، "عمر" به جاى من مبعوث مىشد . حضرت فرمود: قرآن راستگوتر از این حدیث است، آن جا كه مىفرماید: «و هنگامى كه از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم، و ما از همه آنان پیمان محكمى گرفتیم.» آن گاه چگونه پیمان خداوند عوض مىشود؟ [از این گذشته] پیامبران یك چشم به هم زدن مشرك نشدند، چگونه كسى به رسالت مبعوث مىشود در حالى كه اكثر عمر خود را در شرك به سر برده است؟! یحیى گفت: در روایت آمده كه پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: اگر عذاب نازل شود، جز "عمر" كسى از آن رهایى نمىیابد . حضرت فرمود: این هم محال است، چرا كه خداوند مىفرماید: «خداوند تا تو (پیامبر) در میان آنها باشى، آنها را عذاب نخواهد كرد و مادامى كه به درگاه خدا توبه و استغفار كنند، [باز هم] آنها را عذاب نخواهد كرد.» مىبینید كه براى نزول عذاب دو مانع ذكر شده است و لا غیر؛ 1. وجود مبارك پیامبر صلى الله علیه و آله در بین مردم . 2. توبه و استغفار مردم. انجام چنین مناظرهاى و پیروزى امام جواد علیه السلام چند پیامد مثبت داشت: 1. با توجه به این كه امام جواد علیه السلام در خردسالى به امامت رسید، عباسیان فكر مىكردند او از نظر علمى ناتوان است و از این رو با ترتیب چنین مناظراتى سعى مىكردند شخصیت ایشان را خورد كنند . پیروزى امام در مناظره با پاسخهاى قاطع و روشنگر، هر گونه شك و تردید را در مورد پیشوایى او و نیز اصل امامت از بین برد. 2. این مناظره خط بطلانى بر بسیارى از احادیث جعلى كشید. احادیثى كه به دستور حاكمان غاصب و براى تثبیت حكومت غصبى آنان توسط عدهاى انسان خود فروخته جعل شده و موجب انحراف در امت اسلامى بود.